سه شنبه ۰۵ فروردین ۰۴ ۱۸:۳۷ ۲ بازديد
ذخایر ما در حال حاضر در دسترس دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم، ما به زودی بر روی یک تپه گرد توقف کردیم و جلو را نشان دادیم. لشکر چهارم هم همین کار را کرد. هنگامی که یک تیپ از دشمن پوشیده از گرد و غبار با تعداد مساوی از لشکر چهارم برخورد کرد. که با شلیک رگبار، با سرنیزه شلیک کرد و فرانسوی ها را به سبک خوب سرنگون کرد و بسیاری از اسیران را گرفت. ارتش فرانسه تمام تلاش خود را کرده بود تا از ما سبقت بگیرد، اما از توقف و همچنین خود ما خوشحال شدیم و تیراندازی متوقف شد. ما ماندیم۱۷۶ ثابت در طول روز، زمانی که من به خواب رفتم. و پس از مدتی، ناگهان از خواب بیدار شدم، در حالی که لب هایم به هم چسبیده دعا شدن بود، و شخصم تقریباً توسط پرتوهای سوزان خورشید برشته شده بود.
و در واقع قبل از اینکه بفهمم کجا هستم کمی مسافت را خزیدم. بیسکویت خشک سرو شد. اما تا ساعت یازده شب نتوانستیم آب بیاوریم. با این حال، درون من را خنک کرد. و من معتقدم که صدها نفر در آن شب نهرهای زلال خواب دیدند. در روز ۱۹، سربازان یک ساعت قبل از طلوع آفتاب به آغوش خود ایستادند. اما دشمن ثابت ماند، و خوب میتوانستند، همانطور که شب و روز گذشته راهپیمایی عظیمی برای ما انجام داده بودند، طبق عبارت مورد علاقه دوک راگوزا. با این حال، در ساعت چهار بعد از ظهر، ارل ولینگتون به سمت ستوان ویلکینسون از 43d که در حال پیکت بود، رفت و گفت: “دشمن چه کار می کند؟” ویلکینسون پاسخ داد: فرانسوی ها در حال حرکت هستند. دعای شنوی گرد و غبار از پشت تپه های جلوی ما به سمت بالا پرواز می کرد.
ژنرال گفت: “بله – همین الان”. و به تیپ اول لشکر ما دستور داد که با عبور از دره ای حرکتی را انجام دهد تا حق ما را طولانی کند. از تپه بلندی بالا رفتیم و در جبهه اصلی خود شکل گرفتیم، زمانی که ارتش فرانسه از پشت تپه ها صادر کرد و ارائه کرد.۱۷۷ ظاهری رزمی و نمایشی باشکوه از اسکادران های متحرک، با کلاه های خشن و بدنه عظیمی از پیاده نظام که در کنار توپ آنها قرار گرفته دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. رودخانه گوارنا تقریباً خشک شده بود و تنها مانع بین ارتش های متخاصم بود، زیرا چهره کشور همچنان برهنه و تپه ای ادامه داشت و حتی درختی هم دیده نمی شد. دوک راگوزا برای شناسایی وارد دره شد، در محاصره کارکنان متعدد، زمانی که دو اسلحه توپخانه اسب ما باز شد و توپی به زمین اصابت کرد و گرد و غبار را در مرکز گروه کوبید، بدون اینکه کسی را بکشند: آنها اشاره را گرفتند و زمین حرف خود را تغییر دادند.
هشت اسلحه دشمن فوراً شلیک سنگینی را بر روی تیپ ما آغاز کردند: اولین گلوله به یک افسر توپخانه اسب به کنار کلاه خود اصابت کرد و او را از اسب خود آواره کرد. پس از مدت کوتاهی تیپ به سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم رفت تا از محدوده خارج شود. در آن لحظه اسپانیایی ها۳۶ که به ما متصل بودند همزمان از سمت چپ هر هنگ شروع کردند، و من به یاد نمیآورم که بعد از آن هرگز آنها را دیده باشم: دیدن فرار این میهندوستان، بینظم، مضحکتر بود، در حالی که سربازان ما بازنشسته طلسم فرزند میشدند و دستهای خود را با نهایت آواز خواندن بازنشسته میکردند . ما به زودی متوقف شدیم و با آن روبرو شدیم.
اسلحه های دشمن دیگر بازی نمی کنند و۱۷۸ نیروی بزرگی از اژدهاهای سبک ما با شمشیرهای شیبدار بر تپه عقب ما سوار شدند. شب که می آمد، در صورت تصادف ستون هایی تشکیل می دادیم. سپس من و افسری سوار بر اسب از تپه پایین رفتیم و در جستجوی آب برای خود و حیوانات بودیم: پس از گذشتن از پست های پیشرفته خود و شنیدن صداهای عجیب، به یکدیگر نگاه کردیم و زمزمه کردیم که جلوتر رفتن بی احتیاطی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم، بنابراین، با پیوستن مجدد به ستون، خود را در شنل های خود پیچیدیم و در شنل های بزرگی افتادیم. و زیر پا گذاشتن اسب ها حرف به آغوشمان رسید و کاکادورس پرتغالی چند تیر شلیک کرد، اما خوابآلودگی بر من غلبه کرد که به حالت چمباتمه ادامه دادم و چشمانم را می مالیم و نمیتوانستم حرکت کنم. این سردرگمی ناشی از شکستن طناب های شنوی دو یا سه قاطر و پر جنب و جوش شدن آنها بود.
در میان چنین حیواناتی غیر معمول نیست. در روز لشکر ما بلافاصله پس از روشنایی روز متمرکز شد و به دشت فرود آمد، جایی که ما شاهد بودیم که کل ارتش ما در یک فالانکس متراکم تشکیل شده بود و آماده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمقرار به ترتیب نبرد بود. ارتش فرانسه در چشم نبود. با این حال، بدیهی بود که آنها قصد داشتند از موقعیت عالی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمفاده کنند. یک تیپ سواره نظام ما تا نیمه راه را به سمت بالا هل داده بود تا آنها را تشویق کند که جلوی خود را نشان دهند و حرکات خود را توسعه دهند، همانطور که در شب ظاهر شد. روی یک ربع دایره حرکت کرده بود.
دور جناح ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم افراطی ما حرکت کرده بود، و اکنون فشار می آوردیم و سعی می کردیم ارتباطاتمان را قطع کنیم. دوک راگوزا تا زمانی که می توانست بدون آن میدان به دست بیاورد، نبرد را نمی پذیرد، مگر اینکه ما به طور نامناسب حمله کنیم، زیرا به نظر می رسید که او دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسماد کامل مناطق کشور دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. ارتش ما در تمام این شرایط از هم پاشید و شروع به عقب نشینی کرد، لشکرهای مختلف طوری چیده شده بودند که در صورت لزوم با چرخیدن به سمت چپ می توانستند جلوی خود را نشان دهند و آماده درگیری باشند، مخصوصاً که هر دو ارتش دوباره به موازات یکدیگر حرکت می کردند. و به این ترتیب چند لیگ را ادامه دادند و دوبله کردند.
و در واقع قبل از اینکه بفهمم کجا هستم کمی مسافت را خزیدم. بیسکویت خشک سرو شد. اما تا ساعت یازده شب نتوانستیم آب بیاوریم. با این حال، درون من را خنک کرد. و من معتقدم که صدها نفر در آن شب نهرهای زلال خواب دیدند. در روز ۱۹، سربازان یک ساعت قبل از طلوع آفتاب به آغوش خود ایستادند. اما دشمن ثابت ماند، و خوب میتوانستند، همانطور که شب و روز گذشته راهپیمایی عظیمی برای ما انجام داده بودند، طبق عبارت مورد علاقه دوک راگوزا. با این حال، در ساعت چهار بعد از ظهر، ارل ولینگتون به سمت ستوان ویلکینسون از 43d که در حال پیکت بود، رفت و گفت: “دشمن چه کار می کند؟” ویلکینسون پاسخ داد: فرانسوی ها در حال حرکت هستند. دعای شنوی گرد و غبار از پشت تپه های جلوی ما به سمت بالا پرواز می کرد.
ژنرال گفت: “بله – همین الان”. و به تیپ اول لشکر ما دستور داد که با عبور از دره ای حرکتی را انجام دهد تا حق ما را طولانی کند. از تپه بلندی بالا رفتیم و در جبهه اصلی خود شکل گرفتیم، زمانی که ارتش فرانسه از پشت تپه ها صادر کرد و ارائه کرد.۱۷۷ ظاهری رزمی و نمایشی باشکوه از اسکادران های متحرک، با کلاه های خشن و بدنه عظیمی از پیاده نظام که در کنار توپ آنها قرار گرفته دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. رودخانه گوارنا تقریباً خشک شده بود و تنها مانع بین ارتش های متخاصم بود، زیرا چهره کشور همچنان برهنه و تپه ای ادامه داشت و حتی درختی هم دیده نمی شد. دوک راگوزا برای شناسایی وارد دره شد، در محاصره کارکنان متعدد، زمانی که دو اسلحه توپخانه اسب ما باز شد و توپی به زمین اصابت کرد و گرد و غبار را در مرکز گروه کوبید، بدون اینکه کسی را بکشند: آنها اشاره را گرفتند و زمین حرف خود را تغییر دادند.
هشت اسلحه دشمن فوراً شلیک سنگینی را بر روی تیپ ما آغاز کردند: اولین گلوله به یک افسر توپخانه اسب به کنار کلاه خود اصابت کرد و او را از اسب خود آواره کرد. پس از مدت کوتاهی تیپ به سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم رفت تا از محدوده خارج شود. در آن لحظه اسپانیایی ها۳۶ که به ما متصل بودند همزمان از سمت چپ هر هنگ شروع کردند، و من به یاد نمیآورم که بعد از آن هرگز آنها را دیده باشم: دیدن فرار این میهندوستان، بینظم، مضحکتر بود، در حالی که سربازان ما بازنشسته طلسم فرزند میشدند و دستهای خود را با نهایت آواز خواندن بازنشسته میکردند . ما به زودی متوقف شدیم و با آن روبرو شدیم.
اسلحه های دشمن دیگر بازی نمی کنند و۱۷۸ نیروی بزرگی از اژدهاهای سبک ما با شمشیرهای شیبدار بر تپه عقب ما سوار شدند. شب که می آمد، در صورت تصادف ستون هایی تشکیل می دادیم. سپس من و افسری سوار بر اسب از تپه پایین رفتیم و در جستجوی آب برای خود و حیوانات بودیم: پس از گذشتن از پست های پیشرفته خود و شنیدن صداهای عجیب، به یکدیگر نگاه کردیم و زمزمه کردیم که جلوتر رفتن بی احتیاطی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم، بنابراین، با پیوستن مجدد به ستون، خود را در شنل های خود پیچیدیم و در شنل های بزرگی افتادیم. و زیر پا گذاشتن اسب ها حرف به آغوشمان رسید و کاکادورس پرتغالی چند تیر شلیک کرد، اما خوابآلودگی بر من غلبه کرد که به حالت چمباتمه ادامه دادم و چشمانم را می مالیم و نمیتوانستم حرکت کنم. این سردرگمی ناشی از شکستن طناب های شنوی دو یا سه قاطر و پر جنب و جوش شدن آنها بود.
در میان چنین حیواناتی غیر معمول نیست. در روز لشکر ما بلافاصله پس از روشنایی روز متمرکز شد و به دشت فرود آمد، جایی که ما شاهد بودیم که کل ارتش ما در یک فالانکس متراکم تشکیل شده بود و آماده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمقرار به ترتیب نبرد بود. ارتش فرانسه در چشم نبود. با این حال، بدیهی بود که آنها قصد داشتند از موقعیت عالی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمفاده کنند. یک تیپ سواره نظام ما تا نیمه راه را به سمت بالا هل داده بود تا آنها را تشویق کند که جلوی خود را نشان دهند و حرکات خود را توسعه دهند، همانطور که در شب ظاهر شد. روی یک ربع دایره حرکت کرده بود.
دور جناح ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم افراطی ما حرکت کرده بود، و اکنون فشار می آوردیم و سعی می کردیم ارتباطاتمان را قطع کنیم. دوک راگوزا تا زمانی که می توانست بدون آن میدان به دست بیاورد، نبرد را نمی پذیرد، مگر اینکه ما به طور نامناسب حمله کنیم، زیرا به نظر می رسید که او دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسماد کامل مناطق کشور دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. ارتش ما در تمام این شرایط از هم پاشید و شروع به عقب نشینی کرد، لشکرهای مختلف طوری چیده شده بودند که در صورت لزوم با چرخیدن به سمت چپ می توانستند جلوی خود را نشان دهند و آماده درگیری باشند، مخصوصاً که هر دو ارتش دوباره به موازات یکدیگر حرکت می کردند. و به این ترتیب چند لیگ را ادامه دادند و دوبله کردند.
- ۰ ۰
- ۰ نظر